گفت :
" من از زنی خوشم می آید که موقعیتها را خوب بفهمد."
گفتم که منظورش را نمی فهمم ودستم راعقب کشیدم.
گفت: مثلا درآشپزخانه یک کدبانو باشد ودراتاق پذیرایی مثل یک خانم باشد ونه آشپز
دراتاق مطالعه یک زن متفکر ودانا ودراتاق خواب مثل یک .
حرفش را تند و باتحقیر قطع کردم گفتم: مثل یک هرزه
ازحرفم جا نخورد ، باخستگی روی فرمان قوز کرد
گفت: "زنی که فکر میکند دراتاق خواب باید فیلسوف باشد احمق است."
+فریباوفی

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها